اوكراين از انقلاب نارنجى تا انحلال دولت تيموشنكو
احسان عمرزی احسان عمرزی

انتخابات رياست جمهورى سال ۲۰۰۴در مقايسه با مورد مشابه سال ۱۹۹۴ در كشور اوكراين با تفاوتهايى صورت گرفت كه نتيجه تحولات صورت گرفته در طول اين چند سال بود. جهت گيرى اصلى انتخابات ۱۹۹۴ متوجه يكپارچگى اين كشور متنوع، همراه با ايده ها و سلايق مختلف بود كه به تدريج پس از استقرار ثبات وتقويت حس ملى گرايى در جامعه، موضوع استقرار دموكراسى براى اوكراين اروپايى، مهمترين موضوع بود، زيرا درقياس با ديگر كشورهاى اروپايى نسبت به كمبود آن احساس شده بود.به عقيده جامعه شناسان، جامعه اوكراين در طول سالهاى پس از استقلال با مفهوم ملى گرايى مأنوس شد وسپس تلاش كرد تا به ظن خود و باتكيه بر تبليغات خارجى، دموكراسى را برپايه آن احراز كند. در چنين فضايى ، با آرزوى تحقق وعده هايى (كه منشأ خارجى داشت) ، دستيابى به جامعه مدنى مترقى و پيشرفته را حق خود دانست و با اين هدف ، در نهايت انقلاب نارنجى باتكيه بر ۸ عامل اساسى شكل گرفت:
۱- رقابتى شدن عرصه فعاليتهاى سياسى حكومت
اين رقابت، عرصه را براى ظهور مفاهيم جامعه مدنى، اپوزيسيون، سازمان هاى خبرى و مراكز مطالعات سياسى ، فراهم كرد تا به نقد و بررسى عملكرد حكومت بپردازند. بدين ترتيب، در زمان برگزارى انتخابات نيز نيمى از كرسى هاى پارلمان در اختيار بزرگترين حزب اپوزيسيون ، «اوكراين ما» به رهبرى «ويكتور يوشچنكو» بود.
۲ - جنجالهاى سياسى داخلى.
شايد اگر جامعه اوكراين شاهد خشونت ها و سختگيريهاى سال
۲۰۰۲ «لئونيد كوچما» (رئيس جمهور سابق) نسبت به خبرنگاران و اپوزيسيون نمي بود، انقلاب نارنجى با ايفاى نقش استراتژيك اين دو گروه پيروز نمى شد.
۳ - نامزد خاص.
يوشچنكوبا برخوردارى از پيشينه مثبت نزد اپوزيسيون ، مورد قبول اين طيف قرار گرفت وبه عنوان فردى با نگرشى جديد به غرب، معرفى شد و به سرعت جايگاه ويژه اى در ميان جوانان يافت، زيرا توانسته بود فاصله ديدگاه خود با شرايط موجود را به گونه اى شفاف در فعاليتهاى انتخاباتى ترسيم كند.

۴ - همسويى پايتخت با يوشچنكو
«املچنكو» شهردار كيف (پايتخت اوكراين) در زمانى كه يوشچنكو مورد توجه كوچما واقع شد ، بلافاصله براى جلب رضايت رئيس جمهور وقت، رابطه اى خوب با يوشچنكو برقرار كرد. در طول انجام هماهنگيهاى قبل از وقوع تحولات اخير(انقلاب نارنجى) تعامل شهردار با نامزد رياست جمهورى، نقش بسيار مهمى را در معرفى و حمايت از وى ايفا كرد.
۵ - جدايى نخبگان
در آستانه برگزارى انتخابات، نخبگان نسبت به شرايط آتى پس از كوچما با شك و ترديد دچار تفرقه شدند. گروهى حتا نامزدى يانوكوويچ را هم قبول نداشتند و گروهى ديگر در پارلمان پيروزى يوشچنكو را نپذيرفتند. بنابراين آنان بدون اتكا به نظر واحد از رسالت اصلى خود بازماندند و بخت پيروزى يوشچنكو را تقويت كردند.
۶- همگرايى اپوزيسيون
همگرايى اپوزيسيون در آن زمان به رأى دهندگان اين اطمينان را مى داد كه سياستمداران با يكدست شدن دولت مى توانند از برنامه هاى پيشنهادى اين نامزد حمايت كنند.
۷- نسل جديد اوكراين
گروهى بسيار از جوانان متولد دوران اتحاد شوروى كه تا سال
۲۰۰۴ از نظر قانونى مجاز به شركت در انتخابات نبودند، اين بار رأى دهندگان مصممى بودند كه سعى داشتند با شركت در انتخابات در تبيين آينده كشور سهيم باشند. بسيارى از آنها در طول رياست جمهورى كوچما به عنوان ناظران خارج از صحنه، با بررسى جنجالهاى سياسى داخلى موفق به ارتقاى سطح بينش سياسى خود شدند.
۸- ملى گرايى
يوشچنكو در برنامه هاى تبليغاتى خود همواره بر گرايش به اروپا با در نظر گرفتن عوامل منطقه اى تأكيد داشت كه برآيند اين دوموضوع در قالب ملى گرايى ظاهر شد و نقش قابل توجهى در مشاركت عمومى مردم در انقلاب نارنجى داشت.
اكنون پس از گذشت كمتر از يك سال از پيروزى انقلاب نارنجى در اوكراين، چرا هم پيمانان دولت نارنجى، يوشچنكو را تنها گذاشتند؟ البته اين رئيس جمهور بود كه نخست وزير و دولت را نپذيرفت. شيوه حذف صورت مسأله در چنين شرايطى، صرفنظر از دلايل و اهداف آن، در دنياى امروز، تحت عنوان آنارشيسم تفسير مى شود، تا آنجا كه در ۴/۵سال گذشته، دليل انحلال پى در پى دولتهاى اوكراين را كارشناسان ناشى از عدم درك صحيح از منافع دولت و فعاليت در راستاى آن براى ملت و نامشخص بودن جايگاه دولت به عنوان اولويت سياست داخلى مى دانند. اكنون پس از بركنارى نخست وزير، يوشچنكو اعلام كرد كه دوستان من اختيارات زيادى داشتند، ولى شايسته اعتماد نبودند. در اين تحليل، وى هيچ گونه استثنايى قائل نشد كه مى توان اين ارزيابى را به حساب كوتاه بينى رئيس جمهور نسبت به دولتى كه فقط ۶ماه از آغاز به كار غيرمستقل آن مى گذرد، گذاشت و شايد زمانى كه خود را در قبال زحمات آنان موظف به قدردانى مى دانست، به سر آمده بود. به هر ترتيب، ارزيابى عملكرد دولت، كار دشوارى است، زيرا دولت مستقل نبود كه در سايه آن بتواند فعالانه عمل بكند. در اين زمينه، «پيتر پاراشنكو» دبير شوراى امنيت ملى و امور دفاعى سابق نيز ازاين قافله بى نصيب نبود و منصب دولتى خود را بازگرداند. او از ابتدا نيز جامه دبيرى اين شورا را براى خود (كسى كه حتا به اعتقاد اطرافيان يوشچنكو، بهترين گزينه براى احراز پست نخست وزيرى دولت جديد بود) كوچك تصوير مى كرد و در عوض نخست وزيرى را سمتى عادلانه مى دانست. در آن هنگام، حتا بسيارى از نزديكان يوشچنكو، «يوليا تيموشنكو» را (كه تاكنون پيگرد دادستان نظامى روسيه عليه وى بى نتيجه ادامه دارد) ارجح مى دانستند. اما يوشچنكو از ابتدا با جبهه گيرى در مقابل نخست وزير سعى مى كرد با افتخار، قدرت برتر خود در مقابل وى را يادآورى كند. بى شك، از اين پس، شاهد حذف افراد ديگرى نيز خواهيم بود: «وياتوسلاو پيسكون» دادستان كل اوكراين با اشد مجازات در صف متهمين و «آلكساندر تورچينوف» رئيس سرويس امنيتى (از اطرافيان تيموشنكو) كه قبل از بازجويى استعفا داد تا با رفتار خود همسويى با دولت پيشين را به رخ بكشد. «لئونيد كوچما» رئيس جمهورى سابق اوكراين و رهبر كنونى حزب ليبرال دموكرات، اساسى ترين مشكل سياست امروز اوكراين را در رنگارنگ بودن آن مى داند. در اين ميان، يوشچنكو براى جلوگيرى از تيره گى زودهنگام كارنامه عملكرد دولت خود، شايد دو راه را همچون گذشته بيازمايد: انتخاب متخصصينى كه براى حل مشكلات حتا قادر به يافتن زبان مشترك با يكديگر نيستند و يا تعريف منافع شخصى به جاى منافع ملى. در شرايط كنونى، رابطه اوكراين با روسيه و اتحاديه اروپا قابل توجه است. احتمالاً روسيه راه تجديد نظر و اتحاديه اروپا راه انتقاد از وضعيت داخلى اوكراين را خواهند پيمود. روسيه كه پس از روى كارآمدن دولت جديد خيلى سريع متوجه تصميمات مستقل از روسيه و هماهنگ با اروپاى غربى، در زمينه انرژى از جانب شريك استراتژيك خود شده بود، با تجديد نظر ظريفى در موقعيت كنونى، ترجيح مى دهد كه به همسايه فوق العاده حائز اهميت خود، فرصت بدهد تا نسبت به اصلاح موضعگيرى اقدام كند در مورد اتحاديه اروپا نيز در شرايطى كه در اين مدت كوتاه عمر دولت انتظارات مردم برآورده نشده است، اين تشكل معتبر با به كارگيرى از تجربه ساير كشورهاى همتراز در نهايت با توسل به بهانه هايى مثلاً رعايت نشدن حقوق بشر در اوكراين، فرافكنى مى كند. اكنون دور از ذهن نيست كه تيموشنكو پس از وقايع اخير و با توجه به پشتوانه حزبى خود در مجلس، با جدا شدن از يوشچنكو به اعماق اپوزيسيون نفوذ كند و در انتخابات پارلمانى تأثير قابل توجهى گذاشته و جهت گيرى آن را هدايت نمايد وحتا نامزدى دور آتى انتخابات رياست جمهورى را تجربه كند. البته در آن صورت، رقابت بر سر قدرت نيز خيلى جديى تر خواهد بود و عوامل خارجى با صراحت و جرأت بيشترى ايفاى نقش خواهند كرد. به طور قطع، تأثيرگذارى نيروی سوم براى روسيه قابل قبول نيست و در نتيجه، نگرانى هايى را در منطقه انتقال انرژى اروپا به دنبال خواهد داشت.

 


September 25th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی